ظاهرا بیشتر از یه سالی میشه که حس نوشتنم نیومده و دور بودم. هرچند مثل همیشه هی میخواستم بیام یه چند خطی بنویسم و برم، اما در آخرین لحظات پشیمون میشدم.امسال با وجود اینکه توی پروسه امتحاناتم پیشرفتی حاصل نشد، اما مشغول شدن منو آذین توی دانشگاه UBC، یه اتفاق بزرگ توی زندگیون بود. همیشه آرزوی تدریس داشتم. و این توانایی رو توی همون سال های اول دانشگاه توی خودم کشف کردم! از هفته پیش و تموم شدن تعطیلات کریسمس، ترم
جدید شروع شده که بخاطر وریشن جدید کرونا، کلاس های تئوری، آنلاین و با Zoom برگزار میشه. واقعا کلاس آنلاین کسل کنندهست. هفته پیش جلسه اول کلاس اندو با سال سومی ها بود، قابل مقایسه با کلاسهای حضوری نبود اصلا. اما کلینیک ترمیمی خوشبختانه حضوری برگزار میشه که خیلی خوبه.از اتفاق های جدید دیگه، گرفتن گربه بود پارسال که اومدیم خونه خودمون، یه پیشی برای آذین گرفتم از نژاد بریتیش شورت هیر، اسمشو گذاشتیم تافی، بعد از چندماه هم یکی به سرپرسی گرفتیم، اسمشو گذاشتیم سوئیتی. کلا این دوتا فازمونو عوض کردن! از اواخر ژانویه هم کلاس های عملیمون برای امتحان ACS شروع میشه. واقعا پروسه NDEB خیلی اذیتمون کرد. مدام به بهونه کرونا کنسل کردن، عقب انداختن... حالا هم کلا مدل امتحان رو عوض کردنپریروز سر بخش ترمیمی، یکی از دانشجوها بهم گفت شما کنترل عفونت (عملی) منو انداختین! حالا من گفتم نه! تو نمرهت خوب میشد اتفاقا! اما مشکل اینه توی هر پارت هم باید نمره قبولی میگرفتین که تو با یه breach خیلی ماژور، نمرهشو از دست دادی... و بهش گفتم مشکل چی بود. خداروشکر قبول کرد. خیلی ناراحت بودم خودم، همش با شیما(مسئول اصلی کنترل عفونت) صحبت میکردم که بش برگ جدید زندگی...اولین روز پاییز...
ادامه مطلبما را در سایت برگ جدید زندگی...اولین روز پاییز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : persiandentist بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 14 تير 1401 ساعت: 2:56